انتظار
با چشمهایی منتظر چه کسی رامی جویم؟
باقلب پرشوق چه کسی را خواهانم؟
بالب پرسوز چه کسی رامی خوانم؟
بادستهای لرزان چه کسی رامی طلبم؟
باپاهای خسته ردچه کسی رامی گیرم؟
تمام وجودم به سوی چه کسی می پرید ودرراهروی زندگی به دنبال چه کسی گی گردم؟
نه من می دانم ونه دلم!
شاید شوق دیداری زندگیم رادگرگون می خواهد.
تا انچه هستم شادوپرطراوت باشم
وروزهای اندوهبارم تبدیل به سرخوشی ئنشاط گردد.
اگر عمر کفاف زندگی رابدهد ودیرنشده باشد.!