خدا

خدا دی شب کنارم خوابیده بود خواب بودم. حیف! حیف... حرف های زیادی داشتم

تنهایی. . .

        تا کی؟!

راستی. . . نه!!‌

من تنها نیستم

  نه!‌ تنها نیستم . . .

تا وقتی خدا رو دارم . . .

دیگه هیچی لازم ندارم

* یادم نره!!

 

………………………………………………………..

تنها به امید تو زندگی میکردم . . .

   ولی بعد از اینکه گفتی دوستم نداری

قلبم شکست . خورد شد  و تیکه تیکه شد . . .

دیگه نه خندیدم نه گریستم

   تنها ماندم و در حسرت داشتنت لحظه هایم را بی تو گذراندم

سخت است دوری از تو . . .

ولی عادت میکنم

 

قول میدم عادت کنم

 

……..………………………………………………

 

تو دلم یه عالمه حرف دارم. حرفایی که نمیشه به کسی گفت. کاش ... کاش یکی بود که به حرفام

گوش میداد.  میتونی به حرفهام گوش بدی؟

بخدا دلم ... دیگه خیلی خستست.... داره میمیره!!

به دادم برس که دارم ...

ولش!!‌تو هم منو فراموش میکنی

کم کم....

باور کن

ولی ...

بدون که الان هم به امید تو زندم و زندگی میکنم

کاش اینو میدونستی

تحفه ای یافت نکردم که فدای تو کنم

یک سبد عاطفه دارم همه ارزانی تو

گر نیایی تا قیامت انتظارت می کشم   منت عشق از نگاه پرشرابت می کشم   ناز چندین ساله ی چشم خمارت می کشم   تا نفس باقیست اینجا انتظارت می کشم

چه کسی؟

چه کسی می خواهد من وتوما نشویم؟

- خانه اش ویران باد.

من اگر مانشویم تنهایم

تواگرمانشویم خویشتنی

 

(فریدون مشیری)

کاش

کاش می دانستی دنیا باهمه وسعتش بی توجایی برای ماندن ندارداشک چشمانم هرشب سراغت راازکویر گونه هایم می گیرند ای که دیدگانم ازتنهایی توالفبای عشق ریختن رااموخته اندولحظه های گریانم با کوچ توروان گشته اند؟

چرا ازکوچه های دلتنگی هایم گذر نمی کنی وبرای چشمان مانده به راه دستی تکان نمی دهی؟

بی توقناریها خوش اواز نیستندواسمان چشمانم همیشه بارانی است

 

………………………………………………………………

 

من از ساعت متنفرم از این اختراع عجیــب بشر که جای خالـــــــــی حضور تو را به رخ دلتنگــــــــی های من می کشد