خوب نیستم، مشکلات و ناراحتیها و حرفهای دور و برم خیلی بیشتر از ظرفیت منه و من نمیتونم تحمل کنم. خسته ام. خسته شدم. ذهنم درگیره، همش تو فکرم تا یه لحظه بیکار میشم ذهنه میره به هزار جا و برمیگرده. مغزم قفل کرده.. خسته ام از فکر کردنهای متوالی به یک موضوع خاص. دلزده ام از کسانی که ناراحتم میکنند و موجب این تفکرات و درگیریها میشن. احساس کسی رو دارم که کسی درکش نمیکنه و باید همه بار این غم و نگرانی رو به تنهایی بدوش بکشه. میدونم که شونه های من توانایی کشیدنش رو نداره و کم میاره.
زندگی برای زیستن است نه برای مردن نه برای بودن و راهی است برای رفتن.... زندگی دریایی از آشوبهاست* تلخ و شیرین راهی است برای انتخاب..... زندگی خواستن است *فراموشی است *راهی است برای یادگاری.... زندگی لحظه های مکرر است*لحظه های غریب*لحظه های آشنا..... زندگی تجربه است *تجربه های خوب *تجربه های زشت راهی است برای هجرت..... زندگی گذشتن است از بدیها *از نامردیها راهی است برای مردن
نه آسمان
نه زمین
نه ستاره
نه دریا
نه ماهی
نه خورشید
نه ماه
نه پرنده
نه ابر
نه غنچه
نه عشق
نه دنیا
مهم تو هستی که هستی
به دیدارم بیا هر شب در این تنهایی تنها و تاریک خدا
مانند دلم تنگ است بیا ای روشن ای روشن تر از
لبخند شبم را روز کن در زیر سر پوش سیاهی ها دلم
تنگ است