هر که رخسار تو بیند به گلستان نرود ● هر که درد تو کشد از پی درمان نرود
آنکه در خانه دمی با تو به خلوت بنشست ● به تماشای گل و لاله و ریحان نرود
خضر اگر لعل روانبخش ترا در یابد ● بار دیگر به لب چشمه حیوان نرود
گر نه امید لقای تو بود در جنت ● هیچ عاشق به سوی روضه رضوان نرود
مرد باید که ز شمشیر نگرداند روی ● گر نه از خانه همان به که به میدان نرود
هوسم بود که در کیش غمت کشته شوم ● لیکن این لاشه ضعیف است به قربان نرود
در ازل بر دل ما عشق تو داغی بنهاد ● که غمش تا به ابد از دل بریان نرود
چند گفتی به هوس از پی دل چند روی ● عاشق دلشده چون از پی جانان نرود
نعمت الله ز الطاف تو گوید سخنی ● عاشق آن است که جز در پی جانان نرود
برات می نویسم دوستت دارم آخه می دونی آدما گاهی اوقات خیلی زود حرفاشونو از یاد می برن ولی یه نوشته , به این سادگیا پاک شدنی نیست . گرچه پاره کردن یک کاغذ از شکستن یک قلب هم ساده تره ولی من می نویسم .. ...من ... می نویسم دوست دارم
عشق همچون نقاشیست بااین تفاوت که نقاشی را می توان پاک کرداماعشق را هرگز کسی را که دوست دارید هم حقی بر شما دارد . حتی اینکه دوستتان نداشته باشد
برتراند راسل: ترس از عشق، ترس از زندگی است، آنان که از عشق می گریزند، مردگانی بیش نیستند. ...
اگر حلقه عشق از طلاست ، حلقه دوست از وفاست ..
.
.
.
.
بی وفا یادی هم از ما بکن
این جمله رو من تو زندگیم سرلوحه قرار دادم
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق ز هر بی سرو پایی نکنیم
شکسپیر میگه : فراموش کن چیزی را که نمی توانی بدست آوری و بدست بیاور چیزی را که نمی توانی فراموش کنی
من در این کلبه خوشم تو در آن اوج که هستی خوش باش من به عشق تو خوشم تو به عشق هرکه هستی خوش باش
ای مهربانم، ازین پس هرشب سراغت را از ماه می گیرم و هر روز به خورشید می سپارمت تا مبادا به سایه غم گرفتار شوی
قلب آدما مثل یه جزیره دور افتاده میمونه. اینکه کی برای اولین بار پا به جزیره میذاره مهم نیست. مهم اون کسیه که هیچ وقت جزیره رو ترک نمی کنه
رابطه دوستی خوب مثل رابطه دست وچشم می مونه وقتی دستت زخمی میشه چشمت گریه می کنه ووقتی چشمت گریه میکنه.....دستت گریه رو پاک میکنه
زندگی مثل یه جاده است ، من و تو مسافراشیم ، قدر لحظه ها رو بدونیم ، ممکنه فردا نباشیم
دستم را بگیر
در کنارم باش
تا ابد
بیشتر بگم ، دعوام میکنه ! شاید واسه همین سه تا جمله هم دعوام کنه