شب

بازهم شب شدوتنهایی ودیدارسکوت
خیمه زد کنج دلم سایه دیوار سکوت

بارالهی

بار الهی می دانم چقدر به من نزدیکی تو خود گفته ای از رگ گردن به ما نزدیکتری، اما من چه بسیار از تو دورم چقدر دلتنگم ،کاش اینهمه از تو دور نبودم خدای من !عزیزم!معبود این بنده حقیر ودرمانده ات را دریاب .می دانم در پیشگاهت آبروی چندانی ندارم ، اما به عطوفت وبزرگی وکرمت ایمان دارم یا ستارالعیوب تمام هستی بی مقدارم به فدایت تو چقدر بزرگی!تو چقدر رحیمی ومن چقدر ناسپاس وزبونم .معصیت کردم تو نعمتم بخشیدی،نافرمانی کردم تو چشم پوشیدی، تو چقدر صبوری بارها خطا کردم اما آبرویم را نریختی وبرایم پرده پوشی کردی!قربان اینهمه رحمت وشفقتت وای برمن!وای برمن!وای برمن عزیز من پناه می برم به تو وامیدم به عفو وگذشت توست.تنهایم مگذار

خدایا

خدایا کسی را با کسی آشنا مکن

                                       گر آشنا می کنی زهم جدا مکن  

مگه میشه بی تو بمونم ؟؟؟

 

مگه میشه بی تو بمونم ؟؟؟


 
  توی ساحل روی شن ها یه نفر نشست تنها
 
عاشقی با چشم گریون چشم هاشو بسته به دنیا

نگاهش پر از گلایه به افق به بی نهایت

چشماش از غصه میباره داره یک دنیا شکایت

تو چشماش حلقه اشک تو نگا ش یه دنیا رویا

نشسته چشم به راهش تا بیاد عشقش ز دریا

عاشقی که تنها باشه توی  دنیا نمی مونه

دله عاشق و شکستن شده کاره این زمونه  
 
       نگو داشتن یه خواب نگو عاشقی سراب

نگو عاشقی خیال نگو آخرش زوال

نمیگم دل تو سنگ دل من ولی چه تنگه

دل من برای عشقت داره با همه می جنگه
 
      نشکنی یه وقتی  قلبم نشونی رو گونم شبنم

نذاری بی تو بمیرم  برسه زمان مرگم

تک ستاره منی تو توی هفتا آسمونم 
 
                 مگه میشه بی تو باشم میدونم نه

نمیتونم که بمونم نمیتونم بمونم ......

دوستت دارم

سلام عزیز مهربون اجازه هست بشم فدات...؟ اجازه هست تو شعر من اثر بذاره خندهات...؟ شب که میاد یواش یواش با چشمک ستاره هاش اجازه هست از آسمون ستاره کش برم برات..؟ اجازه هست بیای پیشم یه کم بگم دوست دارم؟ تو هم بگی دوسم داری بارون بشم دل ببارم بریم تو باغ اطلسی بی رنج و درد بی کسی بهت بگم اجازه هست گل روی موهات بذارم اجازه هست خیال کنم تا آخرش مال منی..؟ خیال کنم دل منو با رفتنت نمی شکنی.

عاشقت خواهم ماند بی آنکه بدانی دوستت خواهم داشت بی آن که بگویم در دل خواهم گفت بی هیچ کلامی گوش خواهم داد بی هیچ سخنی در آغوشت خواهم گریست بی آن که حس کنی در تو ذوب خواهم شد بی هیچ حرارتی : کنار آشیانه ی تو آشیانه میکنم فضای آشیانه را پر از ترانه می کنم کسی سوال می کند به خاطره چه زنده ای ومن برای زندگی تورا بهانه می کنم...

همیشه به من سر بزن